سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

92.10.24

1393/2/8 9:24
56 بازدید
اشتراک گذاری
فرشته ی کوچولوی ما

سلام گل قشنگم

دیروز سرکار نرفتم. خونه خاله رویا جشن دعوت داشتم عیدالزهرا بود. بعضی از خاله ها دیروز فهمیدن که خدا تورو به ما داده. خوش گذشت اما جلوی در نشسته بودم سرما خوردم. دیشب تا صبح همش از این دنده به اون دنده شدم.

دلم درد میکرد. تب هم کرده بودم. از صبح هم بیدار شدم دلم ضعف داره. گل قشنگم چند روز دیگه یعنی هفته ی دیگه مثل امروز انشاالله باید بریم سونوگرافی دل تو دلم نیست. نمیدونم تو فاطمه هستی یا محمد؟

بابامحمدرضا هفته آینده باید بره اردوی مشهد اما نگران منه نمیخواد بره. البته یه کمی هم چاخان میکنه ... آخه اول بهمن باید برم سونوگرافی فرداش باید برم آزمایشگاه اون دفعه که رفتم کلی غر زدم و گله مند بودم که تنهام این دفعه میخواد باشه که بهش غر نزنم. هم بیاد و صدای قلب کوچولوی تورو بشنوه و خودش اول همه بدونه ... خلاصه کلی استرس داره ...

خوب گلم برم به کارهام برسم دوست دارم قشنگم می بوسمت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)