سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

95.07.06

1395/7/6 17:58
254 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

این روزها در پی گرفتن امیرعباس از شیر هستم اما ظاهرا صبر زرد هم خیلی کاری نیست دو سه بار نمیخوره اه و اوه میکنه بعدش میخوره ...نمیدونم اثرش میره یا این خیلی پررو تشریف داره...

خلاصه که هنوز موفقیت کسب نشده و مستاصل موندم...

خودم از نظر جسمی و روحی خیلی حالم خرابه و برای خوردن دارو باید امیرعباس رو از شیر بگیرم و نمیدونم چه کنم؟

حسابی شیطنت هاش زیاد شده ... اتیش میسوزونه ... شبها دیر میخوابه روزها دیر بلند میشه با سختی میخوابه...

کلی براش اسباب بازی میخریم فکری که سرش رو گرم کنیم اما خیلی ماثر نیست ظاهرا بچه های این دوره و زمونه رو نمیشه با این چیزها گول زد.

عید غدیر هم گذشت... الحمدالله امسال عید هم خوب بود باابرو برگزار شد 

خاله نسرین جون و همسرش اومدن برای امیرعباس کلی خوراکی خریده بودن.

خاله مهناز و پسرش دو روز بعد اومدن برای مامانی کیف لوازم ارایش گرفته بودن و برای امیرعباس یه عروسک خود خاله بافته بود.

خاله مریم و همسرش و محمدحسین اومدند کلی با محمدحسین شیطنت کرد و بازی گوشی.

خاله اعظم دوست مامانی هم اومد البته هم کار داشت هم عیددیدنی اومده بود.

مامان جون و بابا جون با خاله و دختر خاله و دایی و زن دایی شب اومدن.

مامان جون و باباجون برای امیرعباس 5 تا پوشک گرفته بودن.

خاله هم یه عروسک خوشگل چشم قلمبه که توی کارتون های خارجی هست و اسمش رو نمیدونم.

دایی جون هم برای امیرعباس یه بلوز لی خوشگل خریده بود.

دیروز هم چون خاله مامانی و دخترخاله مامانی نتونستن عید بیان ما رفتیم دیدنشون براشون عیدی بردیم.

خاله جون امیرعباس صدتومن بهش عیدی داد و براش یه تخم مرغ شانسی خیلی گنده هم خرید.

دست همگی درد نکنه همه لطف کردند اهان راستی مهدی و مامانش هم اومدن همسایه بالایی چند روز بعد برای امیرعباس یه بلوز و شلوار اوردند.

ممنون از همگی لطف کردید..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)