سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

93.09.15

1393/9/15 23:50
135 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

چند روزی کامپیوتر خراب بود و البته منم بیشتر درگیر امیرعباس هستم. روزها خوبه اما شبها بیشتر اوقات بیقراره...

از روز دوشنبه 10 اذر ماه غذا دادن به امیرعباس رو شروع کردم.

روزها بهش فرنی میدم با1 قاشق چایخوری شروع کردم و امروز 5 قاشق چایخوری بهش دادم.

وقتی فرنی گرم هست خوب میخوره اما همینکه سرد میشه دیگه خیلی رغبت به خوردن نداره امیدوارم از دوشنبه این هفته که حریره بادام هم اضافه میشه بهتر بخوره.

اما لثه هاش بدجوری کلافش کرده گفتم با غذا خوردن اوضاع معده اش بهتر میشه اما فعلا که نشده تقریبا داره هرروز استفراغ میکنه اصلا اینطوری نبود نمیدونم چرا اینطوری شده ؟؟؟؟؟

دکتر بهم گفت که باید رژیم خودم رو کماکان ادامه بدم نمیدونم اگر رژیم نداشتم اوضاع امیرعباس چطور بود؟

بقول بعضی ها فرقی نداشت ... یا بدتر بود ....

خلاصه که این روزهای شیرین و گاهی سخت مثل باد داره میگذره و امیرعباس داره بزرگتر و بزرگتر میشه.

توی هفته گذشته چندین بار دمر شده و کلی هم ذوق میکنه اما کار من سخت تر شده دیگه ازش لحظه ای نمیتونم غافل بشم وگرنه خودش رو خفه کرده...

پتوش رو خیلی دوست داره ... تقریبا دستش رو دراز میکنه به اطرافش هرچی که به دستش برسه و بتونه بگیره میگیره و میکنه توی دهنش ... اب دهنش هم دائم اویزونه ... و دندونی رو چنان با حرص گاز میزنه که جیگرم کباب میشه ... قدیمی ها میگفتن اگر مادرها بدونن که بچه هاشون موقع دندون دراوردن چقدر اذیت میشن سینه خودشون رو کباب میکنن میگذارن دهن بچه هاشون ... راست میگن والله....

اما مشکلات کار ...

هنوز گرفتار کار شرکت هستم و هنوز به نتیجه ای نرسیدم توکل به خدا کردم و همه چیز رو به خودش سپردم که مطمئنا به بهترین حالتی که به صلاح هممون هست جور بشه انشاالله...اما فکرم خیلی درگیره ... دعا کنید زودتر حل بشه انشالله و گرفتاری همه مامان ها انشاالله...

راستی خوش به حال کسانی که این روزها راهی کربلا هستن تورو خدا مارو هم دعا کنید خوش به سعادت همتون که اقا شما رو طلبیده ...

ما که فکر کنم با وجود امیرعباس حالا حالاها نتونیم بریم. باباش میگه به محض اینکه بتونه هواپیما سوار بشه میریم اما من موافق نیستم چون کربلا خیلی هواش الوده است و محیطش هم همینطور برای بچه های کوچیک اصلا خوب نیست خیلی هارو دیدم که رفتن و بعدش چطور بچه هاشون مریض و گرفتار شدن..

خود ما از چهارسال پیش تاحالا که اونجا مریض شدیم هنوز ویروسش انگار از تنمون بیرون نرفته و سرفه ها هرازگاهی گریبانگیرمونه ...

بهرحال انشاالله هرکسی که دلش میخواد قسمتش بشه انشاالله...

 

پسندها (1)

نظرات (0)