سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

94.08.25

1394/8/25 15:50
217 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

سلام

بعد مدتها فرصت نوشتن پیدا کردم....

ایام محرم گذشت قبول باشه عزاداریها منکه همش خونه بودم با امیرعباس خدا حلال کنه فقط شب تاسوعا یه سر رفتیم حرم و زود اومدیم اما شام قریبان دیگه قاطی کردم با امیرعباس و باباش رفتیم حرم ما موندیم باباش رفت خودش هیات ... بعد از مراسم اومدیم خونه ... البته بماند که امیرعباس پدر منو دراورد و اصلا ننشست و دائم بغلم بود.

شرح حال امیرعباس

... کماکان بد غذایی هاش ادامه داره یه روز غذا میخوره یه روز نمیخوره ... صبح ها که تقریبا بیشتر اوقات نمیخوره... نه پنیر نه کره نه مربا نه خامه هرچی امتحان کردم جواب نداد... فقط گاهی اوقات تخم مرغ یا املت میخوره اما بیشتر اوقات الحمدالله لعاب برنج رو میخوره ... امروز براش بادام هم ریختم حسابی لعاب دار شد و خورد خوشش اومد... اما بیشتر مثل خودم هله هوله خوره...

اجر بهش بده اما روش شکلات بریز... عاشق شکلات ... بستنی شکلات تو و بیرون شکلات باشه با ولع تمام میخوره اول شکلات هاشو میخوره بعد بستنی رو و بماند که چه به روزگار خودش و لباسش و خونه میاره...

بیسکویت شکلاتی ... ویفر شکلاتی ... چند وقت پیش باباش از فروشگاه هایپرسان براش پیکوتک گرفت گفتیم شاید بخوره بتونم مجبورش کنه اینطوری شیر بخوره اخه اصلا نمیخوره و دکتر میگه بچه هایی که شیر مادر میخورن اینطوری هستن... خلاصه دیروز شیر داغ کردم و چند تا توش ریختم الحمدالله خورد... البته خود پیکوتک هارو خالی میخوره چون گرد هم هست و عاشق توپ هست خالی هم میخوره...

امامتاسفانه در کل با لبنیات میونه ای نداره و در حال حاضر فقط بستنی میخوره ...

غذاش بد نیست ... عاشق ماکارانی مثل همه بچه ها و سیب زمینی سرخ کرده .... دکتر میگفت وزنش خوبه با اینکه میگی غذا نمیخوره اما گفتم بخاطر سیب زمینی و ماکارانی هست ... اماالحمدالله چند روزه بهتر غذا میخوره ...

دندون های بالایی چهار تا جلو و یکی کرسی سمت چپ داره

دندون های پایینی سه تا جلو و یکی کرسی سمت چپ داره

سمت راست دهنش متورم شده و احتمالا میخواد باز دندون در بیاره ان شاالله

خیلی بازیگوش شده و تقریبا از دیوار بالا میره...

روزها ارومتره اما وقتی باباش میاد دائم جیغ میزنه و سر و صدا میکنه و شیطنت نمیدونم چرا ....

شب ها خوب نمیخوابه با اینکه دکتر براش babay sleep داده ظاهرا روی امیرعباس اثر نداره و شنگول تر میشه...

کماکان قطره اهن رو به سختی میخوره اماچون الحمدالله لیموشیرین دوست داره پشتش بهش لیموشیرین میدم زود اروم میشه...

قطره مولتی ویتامین کمابیش بهش میدم نمیدونم چرا همت تودادن این دو تا شربت و قطره ندارم...

همه ی غذاهای خودمون رو تقریبا میخوره البته اگر بتونه... اما درکل قاشق اول رو باید با گریه و جیغ و داد بخوره تامطمئن بشه دوست داره بقیه اش رو بخوره... بد قلقله خلاصه...

... جوجو پر یاد گرفته و وقتی بهش میگیم پیشی پر....پیشی که پر نداره سرش رو تکون میده و میرقصه...

کلا خیلی قرتی شده با کوچکترین اهنگی میرقصه ... خدا پدر و مادر عموپورنگ رو بیامرزه که شعرها و اهنگهاش دوای دردشه و البته اهنگها و کلیپ های شبکه پویا به بهانه اونها کلی بهش غذا و صبحانه و خوراکی میدم تا سرش گرمه....

حرف نمیزنه اما بعضی کلمه هارو میگه مثل ... جوجو ... توپ ... دوغ ....نه .... برای تصدیق هم سرش رو تکون میده یعنی اره میخوام اما بیشتر نه رو میگه...

یاد گرفته لبهای مامان رو بوس میکنه و بابایی حسابی از حسادت منفجر میشه ... اوج علاقه ش رو به من اینطوری نشون میده میاد که گازم بگیره لبهاش رو فشار میده روی بدن من دستهاش رو دور گردنم گره میکنه و لبهام رو بوس میکنه البته با دهن باز ... خلاصه عالمی داریم با هم ...

چند وقته یاد گرفته وقتی دولادولا دارم خونه رو جارودستی میکشم پشت پاهای من میشینه و کلی ذوق میکنه...

تقریبا همه کابینت هارو درهاشون رو داغون کرده از بسکی باز کرده سه تاش رو با پارچه بستم اما دائم سر کشوی قاشق چنگال هاست و همه رو میریزه به هم...

علاقه زیادی به پرت کردن داره که خیلی بده و نمیدونم باید چی کار کنم....

بیشتر اسباب بازیهاش رو دو سوت به قولی داغون میکنه از بسکی پرت میکنه ...

فعلا اینها یادمه ... درکل خیلی شیطون و دوست داشتنی شده ...

هوا سرد شده اما امیرعباس گرمایی هیچ علاقه ای به کلاه و دستکش و لباس گرم نداره و کلی شاکی میشه از پوشیدن اما بیرون که میره وقتی سردش میشه نظرش عوض میشه ...

خدا ان شاالله همه کوچولوهارو حفظ کنه امیرعباس رو هم برای من و بابایی حفظ کنه الهی امین.

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)