سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

94.10.20

1394/10/20 18:15
176 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امیرعباس کوچولوی من داره 14 دندونش رو هم در میاره ... بازم بیقراره ... غر میزنه ... غذا نمیخوره...

خداروشکر واکسن 18 ماهگی خیلی خوب بود... الحمدالله نه تب کرد و نه درد داشت ... میگفتند تا 3 روز نمیتونه راه بره اما الحمدالله امیرعباس 3 دقیقه هم ننشست.

اولش که اومدیم خوابید دو ساعتی بعدم شروع کرد به بازیگوشی اولش با احتیاط راه میرفت و از میز و مبلها بالا نمیرفت اما تا شب شیطنت هاش شروع شد. خداروشکر درد نداشت ظاهرا و تب هم نکرد و 4 ساعت به 4 ساعت استامینوفن هم بهش دادم که اونهم خودش یه داستانه... با سرنگ بهش استامینوفن میدادم و باهمون سرنگ بهش لیموشیرین میدادم که گریه نکنه و بخوره... حالا عادت کرده و میخواد همه چیز رو با سرنگ بخوره...

فرداش پاهاش قرمز شد و گوله شد که براش کمپرس گرم گذاشتیم و الحمدالله اونهم زود خوب شد... اونهمه استرس من که باعث شده بود از ساعت دو و نیم شب نخوابم تموم شد و تازه ساعت ده صبح وقتی امیرعباس خوابید خوابیدم نیم ساعتی... خداروشکر دیگه رفت تا مدرسه ان شاءالله

اما دندون هاش کماکان اعصاب و روانش رو خراب کرده ... خیلی جیغ میزنه گریه میکنه بهانه میگیره...

متاسفانه هوا هم حسابی سرد شده و اصلا نمیشه ببریمش بیرون تا کمتر غر بزنه... چند شب پیش رفتیم پارک بوستان ولایت که سرپوشیده هست تا کمی بازی کنه اما با کلی غر زدن و ترسیدن فقط همراه من سوار قطار و ماشین برقی شد و دست از پا درازتر برگشتیم... نمیدونم چرا میترسه قبلا اینطوری نبود و خیلی چیزها سوار میشد.

خلاصه که روز به روز داره شیطون تر میشه... بیشتر روزها صبحانه نمیخوره ناهار نمیخوره شام نمیخوره اعصابم رو خورد کرده فقط هله هوله میخوره... مامان جون میگه مثل خودته هله هوله خور اما منکه غذا میخورم... میگن مال دندونهاشه بی اشتها شده اما چرا برای هله هوله خوردن بی اشتها نیست موندم والله...

دندون هاش خیلی نامیزون دراومده جلو

بالا چهار تا داره سمت چپ پنجمی هم یکی زده بیرون

پائین چهار تا داره بازم سمت چپ هم یکی زده بیرون

یک کرسی بالا راست داره یک کرسی بالا چپ

یک کرسی  پائین راست داره یک کرسی هم پائین چپ

جمعا تا الان چهارده دندان دراورده انگار برای هر دندون بهش جایزه میدن انقدر عجله داره تقریبا توی دو ماه گذشته 5 تادندون دراورده برای همین هیچی نمیخوره اما الحمدالله بهداشت گفت همه چیزش خوبه

وزن : 12/5       قد : 84

البته پسر دوستم محمدحسین کوچولو از امیرعباس چهارماه کوچکتره ولی هزارماشاالله قد و وزنش باامیرعباس یکیه....

کلماتی که میگه :

دادا...... جوجو .... با دستهاش میگه رفت ..... با دستهاش میگه الهی شکر و البته بااوای خودش .... دا (یعنی داغ) .... وقتی تعجب میکنه چیزی که بوده نیست میگه ا  ا   ا  ..... یاچیزی رو متوجه نمیشه میگه ...چی...

و خیلی از چیزهارو با حرکت دستهاش نشون میده و جدیدا دائم انگشت منو میگیره میبره تو اتاق تا چیزی رو بهش بدم... از وقتی برنامه مردم چی میگن شروع میشه یعنی حدود 7 تا 11 که سریالها تمام بشه این چند ساعت سخت ترین ساعات روز برای امیرعباس هست چون من و باباش تو تلویزیون هستیم و اون همش قاطی میکنه و هی میره سراغ کلید پشت تلویزیون که یا کانال رو عوض کن یا صداش رو خراب کنه بالاخره صدای من و باباش رو در بیاره... میگه دائم بزنیم عمو پورنگ یا خندوانه .... دیگه حالم از تلویزیون بهم میخوره همش یا کانال پویاست یا همین چیزها ....

خدا ان شاءالله همه نی نی هارو در پناه خودش حفظ کنه امیرعباس مارو هم حفظ کنه الهی امین...

 

پسندها (1)

نظرات (0)