سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

92.02.16

1393/2/16 14:58
68 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته ی کوچولوی ما

از خدا ممنونم که تورو به ما هدیه کرده و مطمئنم تورو خدا درست زمانی به ما داده که بهت خیلی

احتیاج داریم. بخصوص خود من که از نظر روحی توی شرایط خیلی خوبی نبودم و مطمئنم وجود پاک تو به زندگی ما

رنگ و بوی قشنگی میده. دیروز که خانم استاد داشت توی کلاس درمورد دلائل دادن شیرمادر به نوزاد و فواید و

روش و ... صحبت میکرد  بیشترین چیزی که حواسم رو متوجه خودش کرده بود لبهای تو بود.

یادمه وقتی داداشی شیرمیخورد انقدر لبهاش قشنگ بود که دلم براش ضعف میرفت. درست مثل جوجه

اردک بود. یادمه وقتی میخواست شیر بخوره مثل اسبهای کوچولو صدا میکرد مثلا ذوق زده بود که میخواستم

بهش شیر بدم. وقتی هم شیر میخورد غرغر میکرد. حالا نمیدونم تو چطوری هستی؟

مطمئنم مثل داداشی خوشگل هستی و دوست داشتنی. لااقل برای من و بابایی که حتما هستی.

گل کوچولوی نازم مطمئنم خدای مهربون یه فرصت دیگه به مامانی برای پاک شدن داده. همه این سختی ها

میگذره و در قبالش خدا تورو به ما میده که مزد تحمل همه این سختی هاست  امیدوارم بتونم و لایق این لطف

خدا باشم بخصوص توی این سن و سال.

پسر قشنگم  دل من و بابایی که هیچ دل همه آب شده تا تورو زودتر ببینیم. بعضی وقتها فکر میکنم چقدر عجیبه

حضور یه موجود کاملا جدید و غریبه اما آشناتر از هر آشنایی انقدر که حاضریم جونمون رو فدای تو کنیم.

امیرعباس قشنگم یکی از خاله های مهربون میگفت که امیدواره تو پسر خوبی باشی و ما به تو افتخار کنیم من

مطمئنم تو پسر خوبی هستی و مطمئنم باعث سربلندی من و بابایی میشی.

میگن خانمهای باردار هرچی از خدا بخوان خدا بهشون میده و دعاشون مستجابه ... امیدوارم خدا به هرکسی که

دلش میخواد، فرزندی صالح و سالم عطا کنه تا لذت این دوران سخت اما در نهایت شیرین رو بچشه.

امیدوارم خدا به همه این لطف رو عطا کنه تا بچشن ... لذت زمانیکه میفهمن دارن مادر میشن ... لذت اولین بار

شنیدن صدای قلب کوچولوی نوزادی که توی وجودشون داره رشد میکنه و پره از حیات و زندگی ... لذت پی بردن

به وجود خدای مهربونی که همه چیز رو با نظم آفریده همه چیز به وقت خودش شکل میگیره بزرگ میشه جون

میگیره روح میگیره حرکت میکنه ... وای از وقتی که توی اینترنت هرهفته مراحل رشد کوچولومون رو میخونم تازه به

مفهوم این جمله رسیدم که ادم از خودشناسی به خداشناسی میرسه یعنی چی؟ خدای مهربونی که از لحظه

اول شکل گرفتن یه جنین حساب و کتاب همه چیز رو کرده که چی اول بوجود بیاد و چطوری و چی آخر بوجود بیاد

و چرا ؟ چی مثل کی باشه ؟ چی چه شکلی باشه و از همه مهمتر یه مادر توی این دوران بخاطر این شرایطی

که داره دچار چه مشکلاتی میشه و اینکه خودش خواسته که گرفتار این مشکلات بشه اما خدای مهربون در

قبالش بهش بهشت رو هدیه میکنه و اجرهای زیادی که قابل وصف نیست.

آخه خدا تو چقدر مهربونی و ما قدر مهربونی های تورو نمیدونیم...

آره میگفتم لذت اولین بار تکون خوردن های یه ماهی کوچولو که توی شکم آدم حرکت میکنه و از اینطرف به اونطرف

میره و هرچی بزرگتر میشه بیشتر پدر مامانشو درمیاره. حرکتهایی که دل و روده مامانش رو میاره توی دهنش اما

چون نشونه سلامتی نوزادشه خوشحالش میکنه و ازش لذت میبره و با کلی ذوق به دیگران هم نشون میده و

میخواد بقیه هم بدونن که داره کوچولوش توی شکمم حرکت میکنه بخصوص بابایی نی نی

لذت زمانیکه درد همه وجودش رو گرفته و بی تابش کرده اما میدونه که پایانی شیرین داره 

و در نهایت لذت دیدار یه نوزاد کوچولو یا به قول خودم یه آدم کوچولو که همه چیزش از وجود تو و بابایی مهربونشه و چقدر دوست داشتنیه ... لذت بوییدنش لذت بوسیدنش لذت در آغوش کشیدنش و از نظر من بالاترین لذت چسبوندش به قلبت و دادن شیره ی جونت به اون ... خیلی لذت بخشه خیلی

یادمه وقتی داداشی رو باردار بودم همیشه به این فکر میکردم که شیر دادن به بچه چه لذتی داره ؟خیلی قشنگ بود این حس که از همه بهش نزدیکتری و اونم از همه به تو نزدیکتره و از همه بیشتر دوستت داره و بهت نیاز داره . وقتی نگاهش میکنی اوج زیبایی خالقش رو که به اون قدرت شناختن مادرش گرفتن سینه مادرش و خوردن شیر مادرش رو داده پی می بری و اون لحظه هست که خودت رو مالکش میدونی و عاشقش و همین مادرهارو بیچاره میکنه

خدایا ، خدای مهربون و قشنگ که خودت از همه زیباتری که خالق اینهمه زیبایی هستی

از این زیبایی نصیب همه اونهایی که دوست دارن بکن و به همه مادرهایی که باردار هستن قدرت و تحمل و صبر بده

آمین یا رب العالمین

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)