سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

93.11.01

1393/11/1 14:57
163 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

بعد از اومدن مشهد اولین روزه که فرصتی برای نوشتن پیدا کردم. پنجشنبه بابایی امیرعباس با کلی غصه و غم و ناراحتی و دلواپسی بالاخره رضایت داد با بچه های مدرسه رفتن اردوی مشهد ... یعنی دوباره مشهدی شد ...

25 پنجشنبه ساعت چهارونیم رفتند و یکشنبه 28 ساعت 12 شب خونه بود... روزهای سختی براش بود ...

توی این سه شب خاله جون امیرعباس و دخترخالش پیش ما بودن که تنها نباشیم و کلی به امیرعباس علیرغم دلتنگی هاش برای بابایی خوش گذشت.

روز جمعه رفتیم خونه مامان جون اونجا بودیم بعد از شام اومدیم با خاله جون ودخترخاله جون خونه....

شنبه قرار بود دو تا دوستهای مامانی که توی کربلا (سفر دوم) پارسال باهاشون دوست شده بود بیاین دیدن امیرعباسی ...

این کادوی خاله جون زهره بود که خیلی زحمت کشیده بود

و البته یه ظرف خیلی خوشگل هم برای مامانی کادو اورده بود.

اینم کادوی خاله جون منیرسادات بود دستش درد نکنه گرم و نرم و خوشگل

خلاصه که روزهای سختی هم برای امیرعباس بود هم بابایی.

 

امیرعباس خیلی بهانه گیر شده ظاهرا لثه هاش بدجوری داره اذیتش میکنه همش غر میزنه و گریه میکنه و باید باهاش همش بازی کنیم و سرش رو گرم کنیم.

بیشتر شبها چندین بار از خواب بیدار میشه و غر میزنه ... تقریبا هرچی دم دستش بیاد با فشار تمام گاز میگیره مامانی که جای خودش رو داره ...

کلی اعصابش به هم ریخته و کمتر حوصله داره اما خداروشکر هنوزم خوش اخلاقه و هرکی رو میبینه میخنده و همین خوش خندگی باعث شده همش چشم بخوره ...

تورو خدا هرجا هر نی نی کوچولویی می بینید لاحول ولا قوه الا بالله بگید ...

اونها حساس هستن و زود چشم میخورن ... و البته شیرین هستن...

جدیدا امیرعباس یاد گرفته علاوه بر غرش هایی که مثل بچه شیرها میکنه (که میخوان قدرت نمایی کنن)

لبهاش رو جمع میکنه و کلمه هوهو میگه و به سقف و عروسکهای اتاقش نگاه میکنه و کلی ذوق میکنه ...

کماکان فرنی خوب نمیخوره اما خوب سوپ رو بهتر میخوره ... دوست داره هرچی میخوریم بهش بدیم ...

چایی خور قهار شده البته میگن خوب نیست اما انقدر بهم نگاه میکنه جیگرم کباب میشه و بهش میدم یه کم ...

گاهی اوقات هم بهش سیب رنده شده یا اب هویج میدم ... یکی میگه بده یکی میگه نده...

خلاصه که از این بده نده های مردم خسته شدم منم سعی میکنم هرچیزی که میشه بهش داد و براش ضرر نداره بهش بدم یه کم مزه مزه کنه ....

امیدوارم بچه غذاخوری باشه ظاهرا که اینطوریه وقتی سفره رو میندازیم میخواد با کله بره توی سفره تقریبا سعی میکنم بیشتر شبها یه مقداری از سوپش رو بگذارم سرشام بهش بدم یا سر شام شیرش بدم که دنبال غذاهای ما نباشه اما بازم هست ...

خدا انشاالله همه نی نی هارو حفظ کنه امیرعباسی مارو هم حفظ کنه

انشاالله خدا به همه باباها قدرت و توانایی و برکت بده تا کار کنن و بخرن و بیارن و این نی نی ها بخورن

خدا انشالله سایه باباهارو از سر نی نی ها کم نکنه

و انشاالله کمک مامان ها کنه بتونن خوب به نی نی هاشون برسن و درست تربیتشون کنه انشاالله انشاالله..

 

پسندها (2)

نظرات (0)