سیدامیرعباسسیدامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

سیدامیرعباس مامان

پایان دوازده ماهگی ... تولد امیرعباس ... دومین سفر مشهد

تولد تولد تولد امیرعباس جونم مبارک سلام نماز و روزه هاتون مقبول درگاه حق امیرعباس برای دومین بار مشهدی شد ... و شب تولدش رو در مشهد کنار حرم اقا علی ابن موسی الرضا بود... جای همگی خالی اگر قابل باشیم برای همه دعا کردیم.. اینم از کنار عکس مامان و بابا بریدیم...ببخشید ...
6 تير 1394

94.04.02

سلام دوستان گل نماز و روزه هاتون مقبول درگاه حق ان شاءالله مارو هم از دعای خیرتون محروم نکنید... امیرعباس کوچولوی ما سه روز دیگه تولدشه ... داره سعیش رو میکنه راه بره ... تقریبا دو سه قدمی راه میره اما با ترس و لرز... زیاد وقت نوشتن ندارم... خواستم بگم فردا صبح ان شاءالله راهی مشهد مقدس هستیم میریم پابوس امام رضا علیه السلام میخواهیم تولد یکسالگی امیرعباس رو اونجا بگیریم و اولین عکس تولدش رو تو حرم امام رضا ان شاءالله نایب الزیاره همه دوستان هستم... ...
2 تير 1394

دوازده ماهگی ...

سلام... این روزها همش دارم پارسال این موقع رو به یاد میارم... روزهای سختی که میرفتیم بیمارستان میلاد و تا برمیگشتیم خونه شب بود ... کلاس و صف نوبت دکتر سونوگرافی ... نوارقلب جنین ... خیلی سخت میگذشت ...بابایی امیرعباس هرهفته که میرفتیم همش میگفت ... بابایی چرا نمیای... بیا دیگه تا اینجا هستیم.... و چقدر زود یکسال شد ... امیرعباس کوچولوی ما فقط چند روز دیگه تا تولدش مونده تقریبا یازده روز دیگه ... پارسال این روزها فقط من شاهد شیطنت ها و شلوغی هاش بود ... اما حالا همه شاهد هستند... از دیروز همش تمرین ایستادن میکنه ... وقتی می ایسته همش دست میزنم و بهش میگم ماشاالله ماشاالله... حالا خودش هم عادت کرده که دست بزنیم وقتی...
25 خرداد 1394

94.03.18

سلام نمیدونم اخرین باری که نوشتم کی بوده؟؟؟؟ راستش امیرعباس دیگه وقتی برای نفس کشیدن هم نمیگذاره چه برسه به نوشتن... ماشاالله انقدر بازیگوش و شیطون شده که خوابیدنش هم با گریه و داد و بیداده ... جدیدا داره همه سعیش رو میکنه که بایسته ولی هنوز کاملا موفق نشده گاهی اوقات ناخوداگاه دستش رو ول میکنه اما نه زیاد ... تا میاد یه ذره وزن بگیره یه دندون دیگه شروع میشه و دوباره بی اشتهایی و بی خوابی و بیقراری... تقریبا چهار تا لثه های دندونهای بالاییش متورم شده نمیدونم کدوم میخواد در بیاد ... با اینکه بهش از غذای سفره خودمون هم میدم اما از اونجایی که حسابی شیطونی میکنه بیشتر اوقات غذاش رو قبل از غذای خودمون میدم تا کمتر اذیت کنه......
18 خرداد 1394