93.11.16
93.11.12
93.11.11
امیرعباس در روزهای اول زمستان
اولین عکسهای هفت ماهگی
93.10.10
سلام هرچی خدای مهربون رو شکر کنم کمه ... الحمدالله روز شنبه طبق معمول دو دفعه قبل با یک هفته اضطراب از قبل و یه شب تا صبح دلشوره رفتیم واکسن شش ماهگی امیرعباس رو زدیم. بدجوری گریه کرد معلوم بود پسر قشنگم خیلی دردش گرفته اما خوب چاره ای هم نیست. ساعت یازده خونه بودیم. کمپرس یخ رو شروع کردیم دو ساعت اول وقتی یخ روی پاش میگذاشتیم بدجوری گریه میکرد و بی تاب بود اما کم کم یخ توی کیسه اب میشد راستش بجای اینکه یکربع یکبار براش کمپرس یخ بگذاریم فکر کنم باید یکربع یکبار ازش کیسه یخ رو میگرفتیم. اخه امیرعباس خیلی گرماییه ... یعنی روی من و باباش رو هم کم کرده. ظاهرا خیلی از کیسه یخ خوشش اومده بود و الحمدالله همین کار مارو اسون تر کرد. دو...
نویسنده :
مامان سیدامیرعباس چشم تیله ای
14:09
30 اذر و پایان اولین پائیز زندگی امیرعباس ما
سلام بالاخره اولین پائیز زندگی امیرعباس ما هم به پایان رسید و امیرعباس اولین زمستان زندگیش رو داره تجربه میکنه. ...
نویسنده :
مامان سیدامیرعباس چشم تیله ای
14:32